هی غریبه...
روی کسی دست گذاشتی که همه ی دنیامه
بی وجدان
انقدر راحت بهش نگو عزیزم
سختمه...
برچسبها:
دیـــــــگر
استــفــاده نمی کنــم
از میــم مالکــیـــت !!!
شـــب بـخـیــــــر
عـزیــزش
برچسبها:
برچسبها:
تو که نباشی باران نمی بارد ... ،
فقط بعضی وقت ها زمین و زمان خیس می شود ...
برچسبها:
اينجا زمين است!
.
.
.
.
فاصله ي يك عشق تا عشق ديگر يك قهر ساده است...
|
برچسبها:
آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همینجاست بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند
برچسبها:
خسته شدم!... از بس آرزو کردم و دیگران به آن رسیدند...!
برچسبها:
برایم ڪــَـف زدند . . . در آغوشـَـم گرفتند،
تایید و تشویقــَـم ڪردند .. ڪـہ آخــر فرامـــوشت ڪــردم
دیگر تا ابـد بر لـَـبانم لبخنـدے تــَـصنعـے مهمـاטּ است
اما بیــטּ ِ פֿـــودمـاטּ باشــد،
هنــوز تنهـــا دلـبـَـرڪــَـم تـــــو هسـتــے
برچسبها:
داستان جدید کلاغ و روباه
کلاغ پیری تکه پنیری دزدید و روی شاخه درختی نشست . روباه گرسنه ای از زیر درخت می گذشت . بوی پنیر شنید . به طمع افتاد . رو به کلاغ گفت : ای وای تو اونجایی !
می دانم صدای معرکه ای داری ! چه شانسی آوردم ! اگر وقتش را داری کمی برای من بخوان …
کلاغ پنیر را کنار خودش روی شاخه گذاشت و گفت : این حرفهای مسخره را رها کن ! اما چون گرسنه نیستم حاضرم مقداری از پنیرم را به تو بدهم .
روباه گفت : ممنونت می شوم ، بخصوص که خیلی گرسنه ام ، اما من واقعاً عاشق صدایت هم هستم .
کلاغ گفت : باز که شروع کردی ! اگر گرسنه ای جای این حرفها دهانت را باز کن ، از همین جا یک تکه می اندازم که صاف در دهانت بیفتند .
روباه دهانش را باز باز کرد .
کلاغ گفت : بهتر است چشمت را ببندی که نفهمی تکۀ بزرگی می خواهم برایت بیندازم یا تکه کوچکی.
روباه گفت : بازیه ؟! خیلی خوبه ! بهش میگن بسکتبال .
خلاصه . بعد روباه چشمهایش را بست و دهان را بازتر از پیش کرد و کلاغ فوری پشتش را کرد و فضله ای کرد که صاف در عمق حلق روباه افتاد .
روباه عصبی بالا و پایین پرید و تف کرد : بی شعور ، این چی بود !
کلاغ گفت : کسی که تغاوت صدای خوب و بد را نمی داند ، تغاوت پنیر و فضله را هم نمی داند .
ادامه داستان ها در لینک زیر
داستان پسرک شیطون
مردی مشغول تمیز کردن ماشین نوی خودش بود.ناگهان پسر ۴ ساله اش سنگی برداشت وبا آن چند خط روی بدنه ماشین کشید.مرد با عصبانیت دست پسرش را گرفت و چندین بار به آن ضربه زد. او بدون اینکه متوجه باشد، با آچار فرانسه ای که دردستش داشت، این کار را می کرد!
در بیمارستان، پسرک به دلیل شکستگی های متعدد، انگشتانش را ازدست داد. وقتی پسرک پدرش را دید …
با نگاهی دردناک پرسید: بابا!! کی انگشتانم دوباره رشد میکنند؟ مرد بسیار غمگین شد و هیچ سخنی بر زبان نیاورد..
او به سمت ماشینش برگشت و از روی عصبانیت چندین بار با لگد به آن ضربه زد. در حالی که ازکرده خود بسیار ناراحت و پشیمان
بود، به خط هایی که پسرش کشیده بود نگاه کرد. پسرش نوشته بود:
«« دوستت دارم بابایی»»
…..
…..
روز بعـــــد آن مــــــــرد خودکشـــــــــــی کــــــرد!!
داستان زیبا و آموزنده ” آرزوی دانه ”
دانه کوچک بود و کسی او را نمیدید. سالهای سال گذشته بود و او هنوز همان دانه کوچک بود.
دانه دلش میخواست به چشم بیاید، اما نمیدانست چگونه. گاهی سوار باد میشد و از جلوی چشمها میگذشت. گاهی خودش را روی زمینه روشن برگها میانداخت و گاهی فریاد میزد و میگفت:
“من هستم، من اینجا هستم، تماشایم کنید .”
اما هیچکس جز پرندههایی که قصد خوردنش را داشتند یا حشرههایی که به چشم آذوقه زمستان به او نگاه میکردند، به او توجهی نمیکرد.
دانه خسته بود از این زندگی؛ از این همه گم بودن و کوچکی خسته بود. یک روز رو به خدا کرد و گفت:
“نه، این رسمش نیست. من به چشم هیچکس نمیآیم. کاشکی کمی بزرگتر، کمی بزرگتر مرا میآفریدی.”
خدا گفت:
“اما عزیز کوچکم! تو بزرگی، بزرگتر از آنچه فکر میکنی. حیف که هیچ وقت به خودت فرصت بزرگشدن ندادی. رشد ماجرایی است که تو از خودت دریغ کردهای. راستی یادت باشد تا وقتی که میخواهی به چشم بیایی، دیده نمیشوی. خودت را از چشمها پنهان کن تا دیده شوی.”
دانه کوچک معنی حرفهای خدا را خوب نفهمید، اما رفت زیر خاک و خودش را پنهان کرد.
سالها بعد دانه کوچک، سپیداری بلند و با شکوه بود که هیچکس نمیتوانست ندیدهاش بگیرد. سپیداری که به چشم همه میآمد.
یکی بود یکی نبود، یک بچه کوچیک بداخلاقی بود. پدرش به او یک کیسه پر از میخ و
یک چکش داد و گفت هر وقت عصبانی شدی، یک میخ به دیوار روبرو بکوب.
روز اول …..
پسرک مجبور شد 37 میخ به دیوار روبرو بکوبد. در روزها و هفته ها ی بعد
که پسرک توانست خلق و خوی خود را کنترل کند و کمتر عصبانی شود، تعداد میخهایی
که به دیوار کوفته بود رفته رفته کمتر شد.. پسرک متوجه شد که آسانتر آنست که
عصبانی شدن خودش را کنترل کند تا آنکه میخها را در دیوار سخت بکوبد.
بالأخره به این ترتیب روزی رسید که پسرک دیگر عادت عصبانی شدن را ترک کرده بود
و موضوع را به پدرش یادآوری کرد. پدر به او پیشنهاد کرد که حالا به ازاء هر
روزی که عصبانی نشود، یکی از میخهایی را که در طول مدت گذشته به دیوار کوبیده
بوده است را از دیوار بیرون بکشد.
روزها گذشت تا بالأخره یک روز پسر جوان به پدرش روکرد و گفت همه میخها را از
دیوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف دیواری که میخها بر روی
آن کوبیده شده و سپس درآورده بود، برد.
پدر رو به پسر کرد و گفت: « دستت درد نکند، کار خوبی انجام دادی ولی به
سوراخهایی که در دیوار به وجود آورده ای نگاه کن !! این دیوار دیگر هیچوقت
دیوار قبلی نخواهد بود.
پسرم وقتی تو در حال عصبانیت چیزی را می گوئی مانند میخی است که بر دیوار دل
طرف مقابل می کوبی. تو می توانی چاقوئی را به شخصی بزنی و آن را درآوری، مهم
نیست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهی گفت معذرت می خواهم که آن کار را کرده
ام، زخم چاقو کماکان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. یک زخم فیزکی به همان بدی یک
زخم شفاهی است.
برچسبها:
به پندار تو : جهانم زیباست ، جامه ام دیباست ، دیده ام بیناست ، زبانم گویاست ، قفسم هم طلاست ، به این ارزد که دلم تنهاست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن ، در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است . (دکتر علی شریعتی)
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو برو پیچک من ، فکر تنهایی این قلب مرا هیچ مکن ، رو پیشانی من چیزی نیست ، غیر یک قصه پر از بی کسی و تنهایی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وسعت درد فقط سهم من است ، باز هم قسمت غم ها شده ام ، دگر آیینه ز من با خبر است ، که اسیر شب یلدا شده ام ، من که بی تاب شقایق بودم ، همدم سردی یخ ها شده ام ، کاش چشمان مرا خاک کنید ، تا نبینم که چه تنها شده ام
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
این روزها که می گذرد
یک ترانه تلخ
قصه ی تنهایی های مرا می سراید
سمفونی گوش خراشی است
روزهاست پنبه دگر فایده ندارد
......باید باور کنم
تنهایم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چرا غم ها نمی دانند که من غمگین ترین غمگین شهرم ، بیا هی دوست با من باش که من تنهاترین تنهای شهرم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
منم تنهاترین تنهای تنها
اسمتو می نویسم روی شن ها
باد میاد اسمتو پاک میکنه
کارم شده در این صحرای غمها
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نکنه خدا نکرده سفر بهت بسازه ، عوض کنه هواتو آب و هوای تازه ، نکنه خدا نکرده یادت نمونه اشکام ، یادت بره چه خستم یادت بره چه تنهام
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من به تنهایی یک چلچله در کنج قفس ، بند ، بندم همه در حسرت یک پرواز است ، من به پرواز نمی اندیشم ، به تو می اندیشم ، که زیباتر از اندیشه یک پرواز است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
برو ولی اینو بدون هر جا باشی دوست دارم ، هنوز برای دیدنت رو رویاهام پا میزارم ، دل منو شکستی وقتی تنهام گذاشتی ، کاش می دونستم که تو هیچوقت دوسم نداشتی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در آن لحظه که به شدت احساس تنهایی میکنی ، مطمئن باش که یکی برای دیدنت لحظه شماری میکنه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سالها بگذشته از میلاد من
کی یکی مردانه باشد یاد من
منو یک تنهایی و یک شمع روشن
خدایا نکند باد بیاید
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هیچگاه عشق به همدم را پاینده مپندار و از روزی که دل می بندی این نیرو را نیز در خویش بیافرین که اگر تنهایت گذاشت نشکنی و اگر شکستی باز هم نا امید نشو ، چرا که آرام جان دیگری در راه است . (ارد بزرگ)
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم
نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم
دلم دیگر به جان آمد در این شبهای تنهایی
بیا بشنو تو فریادی که پنهان در گلو کردم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در تمام عمرم جز تنهایی و تفکر و غم و عشق ، سرگرمی ای نداشته ام !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
پناهم می دهی امشب ؟ میان آب و گل رقصان ، میان خار و گل خندان در آن آغوش نورانی ، پناهم می دهی امشب ؟ دل و دین در کف یغما و من تنها در این هنگام روحانی ، پناهم می دهی امشب
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی ؟ چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟ پیله ات را بگشا تو به اندازه ی یک پروانه زیبایی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تحمل تنهایی از گدایی دوست داشتن آسانتر است ، تحمل اندوه از گدایی همه ی شادی ها آسانتر است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در این دنیا که حتی ابر ، نمی گرید به حال ما ، همه از من گریزانند ، تو هم بگذر از این تنها
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خداوندا تو تنهای منم تنهای تنها ، تو یکتایی و بی همتا ولی من نه یکتایم نه بی همتا ، فقط تنهای تنهایم و محتاج نگاه تو
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگه با تنهایی و غم تموم بشه عمرم
بدون که تو رو فراموش نمیکنم عمرا
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زندگی چون قفس است ، قفسی تنگ پر از تنهایی ، و چه خوب است دم غفلت آن زندان بان ، و سپس بال و پر عشق گشودن ، بعد از آن هم پرواز
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگه یه وقت تنها شدی اینو بدون که خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تنهایی دردناک است ، اما در سکوت و تنهایی است که همه چیز شکل میگیرد و در زندگی ما لحظه هایی هست که تنها کار ما باید انتظار کشیدن باشد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تمام جاده های جهان را به جستجوی نگاه تو آمده ام ، پیاده ، این تو و این پینه های پای من ، حالا بگو در این تراکم تنهایی ، مهمان بی چراغ نمی خواهی??
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
همه ی خودم را مال تو کرده ام
چقدر دنیای تو بزرگ است
هنوز از تنهایی سخن می گویی
چقدر کم هستم!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من به تنهایی این دل مشکوکم !
یا دلکم دل نیست ٬ یا آن که در دل است ٬ اهل دل نیست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
برایم زندان ساختی با این بی وفایی
خسته ام از این زندان از این تنهایی
حسرت به دل ماندم که روزی بیاید
که دهد مرا از این زندان رهایی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بهشت نیز در تنهایی دیدنی نیست . دانته
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
همواره تنهایی ، توانایی به بار می آورد . ارد بزرگ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تنهایی یعنی اینکه وقتی برات اس ام اس میاد ، مطمئن باشی که از طرفه ایرانسله !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
منو یک تنهایی و یک شمع روشن ... خدایا نکند باد بیاید . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شبا فکر و خیال تو چرا خوابم نمی گیره
نه تنها لحظه هام حتی تموم خونه دلگیره
حالا که شب به شب رفت و توام تنهایی سر کردی
توی تنهایی می پوسم نمی ذارم که برگردی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دعا کن دلم بوی باران بگیرد
و این درد جانسوز درمان بگیرد
دعا کن دلم رنگ آیینه گردد
و تنهایی از عشق پایان بگیرد
برچسبها:
برچسبها:
حتما حتما اینو بخونید خیلی قشنگه
وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...
وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم
سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی
وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..
صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی ..پیشونیم رو بوسیدی و
گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه
وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری
.بعد از کارت زود بیا خونه
وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم
تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری
تو درسها به بچه مون کمک کنی
وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم تو همونجور که بافتنی می بافتی
بهم نکاه کردی و خندیدی وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی... وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود
وقتی که 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری..
نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد
اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داری
------------------------------------------
به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری
و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی
چون زمانی که از دستش بدی
مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی
اون دیگر صدایت را نخواهد شنید
برچسبها:
انیشتین و راننده اش!
راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و ...
او جای انیشتین سخنرانی کند چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنرانی داشت کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند. انیشتین قبول کرد، اما در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی بپرسند او چه می کند، کمی تردید داشت.
به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب درامد. دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند. در این حین راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد!
برچسبها:
من از فیس بوق میام
.
.
.
.
.
آبجوش میخواستم :|
مورد داشتیم پا لپ تاپش نشسته بوده زلزله میاد همه فرار می کنن،اون می مونه اول صفحه مرورگرو می بنده یعد فرار می کنه.
که هر چی بیشتر واسشون توضیح بدی
بیشتر نمیفهمن:|
اینارو باید بادمپایی خیس انقد بزنی سیاه و کبود شن تا دلت خنک بشه^___^
فک کنم اونوقت قشنگ فول اچ دی بفهمن:-/
بروم باز از اينجا و گنه كار شوم
كاش مي شد به سويم نظري مي كردي
تا كه از خواب گنه يكسره بيدار شوم
اللهم عجل فی فرج مولانا الغریب صاحب الزمان
انسان باش، پاکدل و یکدل؛ زیرا که گرسنه بودن، صدقه گرفتن و در فقر مردن، هزار بار قابل تحمل تر از پست و بی عاطفه بودن است.
برای غنچه ی لبان بسته ات آب میشوم
تو آرزوی قشنگ من برای بودنی
ببین چگونه با یادت شارژ می شوم:)
” ﭼﺮﺍ ﺗﻤﺴﺎﺡ پستاﻧﺪﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ؟ ”
ﺑﭽﻪ ﻫﻢ ﻫﺮﭼﻲ ﻧﺒﻮﻍ ﻭ ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ ﻋﻠﻤﯽ ﺩﺍﺷﺘﻮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﮔﻔﺖ:
” ﭼﻮﻥ ﺍﮔﻪ پستان ﺩﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﺰﯾﺪﻥ ۰ی ۰ی ﻫﺎﺵ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ
ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ!!
اینا گودزیلای اصیلن بععععله
بـهـانـه ی مـرا بـگـیـر !
مـن تـمـام خـواسـتـن را وجـب کـرده ام
هـیـچـکـس
هیـچـکس بـه انـدازه مـن
عـاشـق تـو و بـهـانـه هـایـت نـیـسـت !
در آینده یه کنترل بسازم که بتونم باهاش زبون آبجیم و کنترل کنم
چشتون روز بد نبینه من به صدای بلند آلرژی دارم آبجیمم نقعه ضعفم و فهمیده
تا میتونه عذابم میده
اول جوونی موهام سفیدشده به خدا
هرکی این دستگاه و تولید کرد بهم خبربده
قبل از اینکه دیوونه بشم
اما دلخوشم که بارون داره بی امون می باره
آخه گریه کردنامو دوباره یادت می یاره
این روزا جلوی چشمام یه علامت سئواله
تو جوابشو می دونی بی تو بودنم محاله
چشمای سیاهت فرزاد فرومند
بعد یه فیلم نشون داد که زنه توش لیوان شربت رو پاشید توی صورت مرده به صورت اسلو موشن قطره های شربت معلق موند توی هوا....
بعد قطره ها به صورت بکوارد برگشتن توی لیوان
این داداش ما هم کنترلو دس ما دید گفت: تو این کارو کردی؟ :|
از همون موفع هم اعجوبه ی نبوغ بود این بشر :|
وجود نسکافه و قهوه و آب میوه و ..... مهمان آب یا چای را انتخاب می کند!!!!
اصن داریم..........
برچسبها:
سلام به همه دوستای خوبم فردا تولده 17سالگیمه ببینم چندتاتون تبریک میگید نیام ببینم کسی نگفته باشه ها اگه نگید دیگه پست نمیذارم دیگه خود دانی تا پست بعدی بای بای
برچسبها:
دیدی ک سخت نیست تنها بدون مـــــــن
دیدی که صبح میشه شب ها بدون مـــــــن
این نبض زندگی است بی وقفه می زند
فرق نمیکند با مــــــن بدون مــــــن
دیروز گرچه سخت امروز هم گذشت
طوری نمیشود فردا بدون مـــــــــــــــــن
برچسبها:
گاهی دلــــــــم میگیرد از ادم هایی ک در پس نگاه سردشان با لبخندی فریبت میدهند!از کلماتی چون شیرینی افسانه ها فریبت میدهند
دلــــــــــــــــــم میگیرد...از سردی چندش اور دستی که دستتو فشار می دهد و نگاهی که به توست ...و هیچ وقت تو را نمی بینند و از دستی که برایت هدیه دو بال برای پریدن می اورد و پرواز را با منفور ترین کلمات دنیا معنی می کند دلم میگیرد از چشم امید داشتن به هوسبازانی که ترنه عشق می خوانند این همه هیچ گاهی از خودم هم دلــــــــــگیر میشوم
برچسبها:
خدا وقتی دلت میگیره چیکار میکنی؟میری ی گوشه میشینی و گریه میکنی یا هی با نگاهت بازی میکنی که یادش بره میخواسته گریه کنه !یه لیوان اب میخوری که بغضتو بفرستی پایین یادت میاد خدایی و باید تنها باشی خدا نمی دونی این روزا چقدر خدا بودم
برچسبها:
اسوده بخوابو نه هراس شیر ها خواطرشان هست که اهوی منی
برچسبها:
ما بدبختیو بوسیدیم گذاشتیم کنار حالا ول کن نیست میره و میاد میگه بووووووووووس بده...
برچسبها:
به طور حتم قضیه از یه جاى آب میخوره ، وگرنه تا حالا از تشنگى هلاک شده بود
وقت نماز، زمان بندگی است.
نماز اول وقت را امام علی(ع) در میدان جنگ احیاء نمود.
نماز اول وقت را امام حسین(ع) در میدان جنگ در ظهر عاشورا زنده کرد...
« رسول خدا -صلی الله علیه و آلـــه- فرمودند:
بهترین اعمال در نزد خدا انجام نمازها در اول وقتشان هست و بعد از آن نیکی به پدر و مادر و بعد از آن جهاد فی سبیل الله بهترین عمل است. »
یـه لـحـظـه احـسـاسـاتـی شـدم
دلـم خـواست زنــگ بـزنـم پـلــیس بـیـاد بـگـیـرتـشـون بـبـره عـقـدشـون کـنـه تـا آخـر عـمـر ایـنــجوری خـوشـبـخـت کـنـار هـم زنـدگـی کـنـن...
یـه هـمچـین آدم احـسـاسـاتـی ام مـن...!
هیچی دیگه یه تاکسی دربست گرفتیم واسش راهی افقش کردیم بچه های افق هواستون بهش باشه
بعد میری یه فرسخ دورتر از رختخواب شروع میکنی به درس خوندن اما ....
اما باز این رختخواب لامصب انگار قدرت جاذبش از زمین بیشتر و آدم هی میکشه سمت خودش.
من سرپا باز خوابم میبرد ولی این هم خونه ایم همونجور زیر پتو فقط سرش بیرون کتاب میخوند.
یعنی دوس دارم اون لحظه دست بندازم شلوارشو جررررررررر بدم.
خو نگاه کصاااافطه غیر آدمیزاد رو
اونوقت تو پروفایلش نوشته:"به من وابسته نشو من موندنی نیستم."
ینی عادم قلت عملایی داشطه باشه عطماد به ثقف اینو نداشطه باشه:|
از امسال تصميم گرفتن بنويسن: بابا از يارانه انصراف داد.
روز پدر بر همه باباهاي خوب و يارانهبگير مبارك
ﮔﺎﻫﯽ ﮐﻮﺩﮎ ﭘﻔﮏ ﺭﺍﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ !
" امرسون"
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
این جمله رو یکی از دانشجوهام امروز پشت پرایدش نوشته بود:)))))))))))
این دانشجو حقش بیست بیست
بعد اون نگه :
” آرزوی هر بازیکنیه که
پیرهن تیم ملی رو بپوشه
من هم از این قاعده مستثنی نیستم ”
هــرچــی خـواسـتـیـم بـار طـرف کـنـیـم !!
یکی مال خودت باشه
سفاک چ7بتسنسفدطج
ب جان عمم خودمم نمیدونم چی میخاستم بنویسم...فق از "س"اولش میدونم سلامم دادم...بقیش قضاوت با خودتون
از اون دوست عزیزز اگه 4جوکی باشه عُرض خاهی موکونم....
..
...
....
...
مثل مردی که روز تولد زنش
افتاده روز مرد :|
برچسبها:
سلامتی پدر که کار میکنه ولی سودشو پسر میبره،سلامتی پدر که تو بازی های رفت و برگشت از خونه به کار همیشه بازی رو به پسر واگذار میکنه میگه بزار راحت بخوابه،سلامتی پدر که...
عااااااااااااااااشقتتتتتتتتم پدر
هدف های اساسی گران کردن بنزین:
استفاده از اسب به جای تاکسی
طرح همگانی استفاده از کفش تنتاک برای پیاده روی از درب خانه تا محل کار
به کارگیری خر وقاطر والاغ به عنوان وسایل حمل ونقل
استفاده از چاپار به جای موتور در اداره پست
بهره برداری از خطوط درشکه و گاری برای حمل و نقل عمومی
و ایجاد شعار بی بنزین زندگی جریان دارد
ديروز رفته بودم داروخونه، يه آقايى اومد گفت قرص ال اى دى دارين ؟؟؟!!!
من : جااااااان؟ O o
قرص ال دى : O O
متصدى داروخونه در حال جوييدن قرصاى ال دى ////
فك كنم عقيم شد!!!
برچسبها:
لذتی که تواسکل کردن پسراهست
توخفه شدن باساقه طلایی نیست:)
نمیدونم چرا شکست عشقی نمیخورم، فکر کنم یکی شکست عشقیمو خورده!!
به پراید بنزین 1000 تومنی بزنی جفتک میندازه که !!! :|
من نمیفهمم این خواننده ها که میگن وقتی راه میری زمین میلرزه
اینا مخاطب خاصشون فیل هستن عایا؟
o_o
ایرانسل عزیز !
من صبح تا شبش کسی رو ندارم که بهش زنگ بزنم تو اومدی با هدیه دادن تماس رایگان در شب نمک رو زخم ما بپاشی ؟؟؟
برو از خدا بترس ...
برچسبها:
عاقوووووو مایه دوستی داریم بنده خدا خیلی سادست هرچی بگی میگه آره دیگه لابد راس میگه....دیروز براش از عراق یه گوشی آوردن اینم داد دوستش براش منو فارسی بزنه حالا مکالمه ی منو دوستم..
چی شد گوشیتو گرفتی؟
نه میگن گوشیت اندروید نداره تقلبیه هیچی روش نصب نمیشه......
چییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی اندروید نداره.......... منو میگی کم مونده بود جورابای بوگندوی داداشمم گاز بگیرم خخخخخخخ
حالا بماند چند ساعت طول کشید بفهمه اندروید سیستم عامل گوشیه و گوشیه اون نوکیاست و سیستم عاملش ویندوز فونه
برچسبها:
دیروز تلویزیون کلیداسرارو نشون میداد:
ی خانواده از دادن یارانه انصراف ندادن
همشون بدون استثنا فلج شدن...
برچسبها:
خانه به خانه گشتیم بی اشیانه گشتیم
برچسبها:
رفتم لب رودخونه دیدم بلبل می خونه گفتم بلبل کجایی گفتا لب رودخونه
برچسبها:
برفتم بر در شمس الاماره همانجا که دلبر خانه داره
برچسبها:
به حرمت رفاقت هیسسسسسسسسسس . . .
عشقم تو بغل رفیقم خوابش برده
برچسبها:
خدایا به تو سپردمش . . !
فقط یه خواهش دارم . . !
یه روزی . . !
یه جایی . . !
بغل یه غریبه . . !
مست مست . . !
بد جوری یاد من بندازش . . !
برچسبها:
چقد سخته گل ارزوهاتو توی یه باغ دیگه ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی و بگی گل من باغچه نو مبارک
برچسبها:
باور کن اسان نیست اسم"احساست"را بگزذرند"تجربه"!!!!!!!!!
برچسبها:
برچسبها:
:d
برچسبها:
اطلاعیه اطلاعیه
سلام به همه,دوستای گلم چندتا نویسنده می خوام هیچ شرایطی هم نداره
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها: